چقدر دوست داشتم عاشق باشم اما نمیخواستم عاشق باشم افسوس که شدم من عاشق شدم به جرم یک عشق ممنوع شکستم عهدی را که مخواستم تا ابد حفظ کنم
اسم های مجازی..تصویرهای مجازی..مشخصات مجازی دربیناین همه چیزهایمجازی تنها یک چیز حقیقت دارد....تنهای من
قلب دخترامثل قبرستون میمونه هرکی رفت توشدیگه بیرون نمیاد...ولی قلب پسرا مثل هتل پنج ستاره است معلوم نیست کی میره کی میاد
- صدای قلب تو نیست... صدای پای توست که شب هادر سینه ام میدوی کافیست کمی خسته شوی .... کافیست بایستی
میدونی از کجای زندگی خسته ام انجای که وسط خنده بغض می کنم
از درد دوست نداشتن هایت گفتم خیانت را تجویز کردند گویااین اسان ترن راه
عاشقی است
باید قاب بگیریم حرف هایت را همه عکس شدند
این روز ها در خودم به دنبال کلید راست میگردم تا ازخودم copyبگیرمو کنار خودمpasteکنم شاید ازاین تنهای خلاص شدم
نگاهی اشنا به یاس کردم تورادر برگ گل احساس کردم خلاصه در کلاس ناز چشمت دو واحد عاشقی را پاس کردم.... هرگاه دلت هوایم را کرد به اسمان بنگرد وستارگان راببین که همچون دل من در هوایت میتپد.
باران می بارد تورا در میان اشک هایم می بینم ولی اشک هایم را پاک می کنم تاکسی تورا نبیند
دلم می خواست بدانم کدامین خیال تلخ جاده های زندگی ام را بدون رهگذر گذشت مرا در انتظار بهار پائیز نشاند
من درخت میمونم توتبر هم که بشی بخواهی منو قطع کنی اخرش یادستمال میشم واسه اشک چشمات یا قلم کاغذ واسه دلتنگیات
یک دسته لبخندم را بسته بندی کرده ام
تا روزی که اتفاقی تو را ببینم
آن.قدر تمیز می خندم که به خوشبختی ام حسادت کنی
عشق چهارحرفه اما عاشقی خیلی حرفه
تنها رد زیر باران ادامه می دهم
حتی درخواست چتر را هم رد می کنم
می خواهم این هوای دو نفره را به رخت بکشم
ببار باران که نه چتر دارم و نه یار
حوصله نداری
خسته ای
دردت از چشمانت می بارد
اما او همه چیز را دید ولی چشم هایش رو بست و رفت
دلم پر است انقدر پرکه گاهی اضافه هایش از چشمام می چکد